آقا مجید هم جوانی از همین کوچه پس کوچههای شلوغ و پهلوانپرور بود. شهیدی که در فضای مجازی با صفتهای متعددی شناخته و تصاویر خاصی از او منتشر شده است. یک جا خواندم که «مجید سوزوکی» صدایش میکنند و جای دیگری از او به عنوان «مجید بربری» نام برده بود.
اتفاقات سال ۸۸ آزمونی برای محک زدن ایمان افراد بود، در یک سو جریانی قرار داشت که خود را تابع دستورات غرب میدید و در همین جهت تن به فرامین آنها میداد و در سویی دیگر جریانی از افراد انقلابی قرار داشتند که به هیچ وجه اجازه نمیدادند وحدت و اقتدار کشور با آشوبهایی که عدهای به پا کرده بودند از بین برود و کشور به ورطه نابودی کشیده شود.
جبههای از جوانهای انقلابی در ایامی که عاملان سرویسهای جاسوسی و خرابکاری کشورهای بیگانه در خیابانهای تهران از هیچ آشوب و رسوایی برای رسیدن به اهداف خود فروگذار نکردند به مقابله با آشوبگران پرداختند تا غائله شکل گرفته را خاموش کنند، همین جوانها چند سال بعد زمانی که دشمن تکفیری اصل اسلام و خط مقاومت را در سوریه و عراق نشانه گرفت، خود را به جبهه دفاع از حرم رساندند تا در آزمونی دیگر ایمان خود را محک بزنند که این آزمون همراه با شهادت و قبولی آنان شد. مدافعان حرم را می توان از روی زخم های آنان در سال ۸۸ شناخت که در آن سال برای دفاع از ولایت در مقابل فتنه گران در خیابان های تهران ایستادند و سال ها بعد برای دفاع از حرم هجرت کردند و عازم سوریه و عراق شدند. در ادامه گزارشی از سابقه حضور برخی از مدافعان حرم در صحنه دفاع از انقلاب در اتفاقات فتنه ۸۸ را میخوانید.
انارها را دانه دانه کردهاند تا یلدا را به یاد و عزیزترین انسانهای این دوران بگذرانند. امسال حال و هوای طولانیترین شب سال در خانواده شهدای مدافع حرم، جور دیگری رقم خورد. امسال و در آستانه این شب طولانی، پیروزیهای مقاومت که حاصل خون این شهداست، کام خانوادههایشان را شیرین و غم دوری آنها را کم کرده است. یلدا در کنار این شهدا چیز دیگری است .
در صبح چهارمین روز محرم 1394، «رضا دامرودی» بسیجی سبزواری در نبرد مستقیم با داعش در حسکه سوریه به شهادت رسید و مردم سبزوار پیراهن مشکی محرم را پیراهن تشییع این شهید مدافع حرم کردند.
با شهادت سربازان امام ای است که «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید» و چه باشتاب این جوان ۲۷ ساله سبزواری به اشاره ای شربت شهادت نوشید و اولین شهید مدافع حرم سبزوار شد. جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا و مرز نمی شناسد. دیگر «نیایش» یک ساله چون رقیه حسین بی تابی میکند و قصهٔ سر و
حضور رزمندگان مدافع حرم در خاک یک کشور خارجی همواره با تردیدها و سؤالاتی همراه بوده که گاه ارزشهای این حضور را تحتالشعاع خود قرار میدهد. در اادامه مطلب به بررسی اجمالی این حضور از چند منظر خواهیم پرداخت.
عکاس گفت لبخندبزن لبخنم وخیره به دوربین شدم اماهمین که به لنزنگاکردم دوچشم که باشجاعت به لنزدوربین خیره شده بوددرمقابل چشمانم جان گرفت،همان چشمهایی که ترسی درآن پیدانشدانقدشجاعانه خیره بودبه دوربین که گویی اودشمنان حرامی رااسیرگرفته است؟راستی حاج محسن مولاحسین(ع)سرت رادراغوش گرفت که انقدرگرم وراحت سربخشیدی؟!حاج محسن زخم پهلویت شبیه زخم بی بی فاطمه نیست؟!هنگام شهادت کدامشان رادیدی که آنقدرباآرامش خیره ی دوربین بودی
امعلی گفت: وقتی با ابوعلی ازدواج کردم، دیدم او به شدت مراقب نماز شب خود است و همیشه بعد از نماز شب دو رکعت نماز اضافی نیز میخواند. بارها از راز نماز اضافی که میخواند پرسیدم، اما او هر بار میخندید.
نام:سید مصطفی
نام خانوادگی:
معروف به: جوانترین شهید مدافع حرم/نابغه مدافع/شهیدی از شهدای اربعه حلب/شهید دهه هفتادی
فرزند: عین الله
ولادت: پنج شنبه18 آبان 1374
محل ولادت: تهران
شهادت: پنج شنبه21 آبان1394
محل شهادت: العیس حلب/سوریه
نحوه شهادت: شلیک توپ جنگی 23 و ترکش بر قسمت های گلو، قلب و پهلو،چانه و پیشانی
سمت: بسیجی تکاور
یگان: فاتحین تهران
ورود پیکر به ایران: جمعه 22 آبان
تشییع پیکر: دوشنبه 25 آبان
مزار: بهشت زهرا/ قطعه 26/ردیف 79/شماره 16
سن: بیست ساله
و
درباره این سایت